قسمت چهارم : ارتباط میان علم و الحاد

آیا علم به دین پایان داده است ؟
این سوالی است که الحاد نوین در فرم و قالبی نو دوباره آن را مطرح می کند.
در کوله بار الحاد نوین ، علم معیار مطلق سنجش تمامی ژانر و جهات پیوست به وجود و عدم و بهانه پایان دادن به ادیان است .
نزد پیروان ادیان علم و دین دو نعمت خداوند متعال هستند و هیچ تضاد و تناقضی در بین آن دو وجود ندارد.
در حقیقت هر دو مقوله (هم علم و هم دین) دو زمینه متفاوت هستند و به دو سوال متفاوت جواب می دهند.
علم به سوال (چون یا چگونه) جواب می دهد اما دین به سوال (چرا) پاسخ می دهد. 
کار علم این است که دنبال وقایع طبیعی و کنترل کردنشان می گردد ، اما دین دنبال علت می گردد ، می خواهد به ما بگوید چرا ما و رویدادها وجود داریم ؟ چرا اینجا هستیم و هدفمان از زندگی چیست؟ در حالی که علم هیچ گاه نمی تواند توضیح دهد که هدف از زنگی چیست ، چون علم هرگز نمی تواند به کلمه (چرا) پاسخ دهد . و هیچ گاه جواب کلمه سوال (چه چیز یا چگونه) به جواب کلمه سوال ( چرا) داده نمی شود ( و بلعکس).

در قاموس علم هدف (از چیزی) یا "چرا این چیز اینگونه است" به دست نمی آید ، و این سوالات نیاز به جواب دارند و جوابشان یا در فلسفه یا در دین به دست می آید. زندگی تنها خوردن و خوابیدن نیست همان طور که ستیوین وینبیرگ ادعا می کند ، بلکه زندگی مخلوطی از ماده و ماوراء ماده است ( مادی و معنوی) . به همین دلیل لازم است همزمان با چگونگی و ماهیت وجود دنبال حالات و وقایع هم بگردیم .
اینک روشن می شود اگر تفسیری موضوعی برای سوال ( آیا علم به دین پایان داده است؟) انجام شود نتیجه غلطی دیده می شود ، زیرا سوال اشتباه است و هیچ کدام ( نه علم نه دین) نمی توانند بهانه ای برای محو یکدیگر باشند.


به یاری خدا در قسمت بعدی محدوده علم را مشخص می کنیم.

 

9/20/2020 10:49:15 AM

دسته بندی نوشته ی کوتاه

12