تناقض مدرنیته

مدرنیته به‌عنوان جریانی ضد تمدن که سر برآورده، تأثیری مستقیم و غیرمستقیم بر فرهنگ و هویت ملت‌های جهان داشته است؛ به‌ویژه پس از گسترش استعمار (کلونیالیسم) اروپایی. اما همچون همیشه که غرب جدید به جهان تناقض و دورویی شناخته شده، در جریان مدرنیته نیز چندین تناقض را در خود دارد.

تمام علت تناقض و سرگردانی آنان به دوری از معیار الهی و فرورفتن در کثرت‌گرایی برمی‌گردد. امانوئل کانت در گفته‌ای بر اصل مدرنیته تأکید می‌کند و می‌گوید: «انسان باید استنتاج اصول و مبانی را به ارادۀ خود انجام دهد، نه منبعی دیگر.»

این خودبزرگ‌بینی جای تأمل است که چه چیزی باعث می‌شود انسان این‌قدر متکبر باشد که مزاج و هوای خود را معیار زندگی قرار دهد. آیا انسان فانیِ معدوم توانایی قانون‌گذاری دارد؟ انسانی که آغازش آبی نجس -بنا به برخی مذاهب- و پایانش لاشه‌ای گندیده است (اولک نطفة مذرة و آخرک جیفة قذرة)، با این همه ضعف، چه چیزی او را به این رویگردانی از میراث و الهیات می‌رساند! از این‌رو، این گمراهی و راه‌گم‌کردگی بی‌ضرر برایشان تمام نشده است.

یکی از محورهای داغی که در نقد مدرنیته مطرح می‌شود، فراوانی تناقض‌های آن است. برای نمونه: لوئیس میناند در کتاب «پرده‌برداری از مدرنیته» می‌گوید: «از طریق گسترش اندیشه‌ها و ایده‌های جدید پس از آغاز پیدایش مدرنیته، چندین محور مسخره‌آمیز گسترش یافت. یکی از نکاتی که مایۀ تمسخر بود، این است که فرد مدرن قید و بندهایی برای خود می‌گذارد تا او را از جامعه و سنت‌هایی دور کند که پیش‌تر برای همان دلیل در (۱۰-۲۰) سال قبل ایجاد کرده بود.»

آغاز ورود انگلیسی‌ها به آفریقا برایشان جای تعجب بود که چرا آفریقایی‌ها آراسته و پوشیده نیستند و آن را نشانۀ وحشی‌گری و غیرانسانی می‌دانستند؛ اما اکنون در بریتانیا و قارۀ اروپا به‌طور کلی، نمایش ناف در میان زنان رایج شده است! همچنین گسترش تفکر لیبرالیسم و سپس تغییر آن به تفکر پست‌لیبرالیسم، و ده‌ها هزار نمونۀ دیگر.

علتش این است که مدرنیته محرکی است برای جدایی از هر قرارداد و پیوند تاریخی و انقلاب علیه آن؛ اما نوعی از انقلاب که هدفی ندارد، یعنی انقلاب به‌خاطر انقلاب؛ زیرا اگر مدرنیته هدفی مشخص داشته باشد و بخواهد به آن برسد، دیگر مدرنیته نیست.

در پایان، این سرگردانی و آشفتگی به دوری از خدا و پیروی از راه شیطان برمی‌گردد، و خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾ [طه: ۱۲۴]
«‏و هرکه از یاد من روی بگرداند و از احکام کتاب‌های آسمانی دوری گزیند، زندگی تنگ و سخت و گرفته‌ای خواهد داشت‌؛ چون نه به قسمت و نصیب خدادادی قانع خواهد شد، و نه تسلیم قضا و قدر الهی خواهد گشت و روز رستاخیز او را نابینا به عرصه قیامت گسیل و با دیگران در آنجا گرد می‌آوریم».‏

12/9/2024 11:48:36 PM

دسته بندی نوشته