داستان نامهایی که در زیر نعل نوشته نشدند!
روزگاری که مغولها به جهان اسلام حمله کردند، وحشیانهتر از امروز مسلمانان را قتلعام میکردند. از جمجمههای مسلمانان چند شهر، در دروازۀ شهرها تپههایی بلند میکردند، گویی میخواستند کل جهان اسلام را مرعوب کنند. اکثر حاکمان مسلمان آن روزگار اسیر دنیاپرستی بودند؛ برخی از آنها نیز برای مغولها چاپلوسی میکردند، تا جایی که بعضی از آنها نام خود را زیر نعل خود مینوشتند و بهعنوان هدیه برای هلاکو میفرستادند. راستی که از این بیشتر سزاوار نبودند؛ خداوند با دست خودشان رسوایی و حقارتشان را آشکار میساخت. اما اقلیتی بسیار کم از مردان مجاهد آماده بودند با آنها مبارزه کنند؛ معتقد بودند شرافت در مرگ است نه در خواری تحت سلطۀ کفر، حفظ اسلام در قدرت آن است نه در چند شعار و عبادت مشخص. حکمت در حفظ غیرت و عزت و مفهوم جهاد است، نه در سر خم کردن به بهانۀ ماندن برای چند روز دنیا. خداوند پیروزی خود را به آنان بخشید و آن موج اکثریت ذلیل که معتقد بودند توان مقابله با آنها را ندارند و رویارویی با آنها را بیتوجهی به خون و خاک مسلمانان میدانستند، متوقف کردند.
امروز نیز چنین است. این ذلت موقتی است و میگذرد، اما نه به دست اکثریت ذلیل و دنیاطلب، بلکه به دست کسانی که برای آخرت از دنیا میگریزند، و دنیا و قدرت نیز شیفته و عاشق کسانی است که از آن میگریزند، نه آنان که آن را میپرستند. عجله نکنیم، این روزهای سخت میگذرند، سپس سجل صدها سالۀ دنیا و پایانناپذیر آخرت، مرد و نامرد، برنده و بازنده را ثبت میکند.
اگر مرد میدان مقاومت امروز نیستی، سنگر باختۀ فردا را اشغال نکن.
﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ [الأعراف: ١٢٨]
﴿وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ﴾ [الحج: ٤٧]
استاد نهاد جلال