استعمار غرب در لباس فقیه: «چگونه تلاش می‌کردند موضوع وقف را از کار بیندازند»

استعمار سرکوبگر غرب و سفیدپوستان متکبر در تاریخ، تنها به جنبۀ استعمار ژئوپلیتیک و میدانی و خون‌ریزی محدود نشده‌اند؛ بلکه انسان‌هایی که خود را معیار تمام جهان می‌دانند، چنان خودبزرگ‌بین هستند که در بسیاری از کشورهای اسلامی، در فقه و علوم اسلامی مداخله کرده و خود را در لباس فقیه نشان داده‌اند؛ فقهی که بیش از هزار سال است نوشته شده و روی آن کار شده و علمای بلندهمت اسلام برای توسعه‌اش عرق ریخته‌اند.

اما سفیدپوست اروپایی می‌آید و از آن سخن می‌گوید، گویی بسیار با آن آشناست و آن را برای خواسته‌های مادی خود به کار می‌برد.

پنهان نیست که در کتاب‌های فقهی، همیشه بابی با عنوان (باب فی الوقف) گشوده شده است. و همچنین موضوع وقف -یعنی اختصاص چیزی برای مسلمانان و سود عمومی- که خیری معنوی عظیم در اسلام بوده و چندین میلیون انسان فقیر و نیازمند در سایۀ آن آرام گرفته و از محصولات آن بهره‌مند شده‌اند.

زمین‌های وقفی شامل «زمین کشاورزی، مسجد، مدرسه، غذاخوری و پناهگاه‌ها» می‌شوند که تنها و تنها برای سود بشریت، بدون هیچ منفعت مادی ساخته شده‌اند. اما بی‌شک، فقیرنوازی و خیر و صدقه چیزهایی نیستند که در قاموس بربرهای غرب وجود داشته باشند؛ از این‌رو تلاش می‌کردند آن‌ها را از کار بیندازند. چگونه؟! برای نمونه در الجزایر، وقتی که استعمار فرانسه خود را تحمیل کرده بود، برای اینکه خاک و آب بیشتری را برای مقاصد مادی حریصانۀ خود تصاحب کنند، می‌گفتند که وقف در قرآن نیامده و باید برداشته شود!

با نفَسی دینی و دین‌دوستی، آمدند و آن زمین‌های وقفی موجود، به‌ویژه زمین‌های کشاورزی را که محصولاتشان برای سود عمومی بود، تصرف کردند و انگور در آن می‌کاشتند تا شراب تولید کنند و به فرانسه بفرستند.

همچنین در مصر، چندین مکان خدماتی وقفی وجود داشت که مخصوص خدمت به فقرا و نیازمندان بود، اما قدرت حریص ناپلئون، درآمدها را تصاحب کرده بود و بسیار بی‌رحمانه آن را به کسانی که به این درآمد نیاز داشتند، باز نمی‌گرداندند.

به همین شیوه در کشور تونس، وقفی به نام وقف اِنزال وجود داشت که به معنای زمینی است که برای مدتی یا همیشگی اجاره داده می‌شود و خیر اجاره‌اش به کسانی که نیازمند آن هستند، باز می‌گردد. به همان شیوه، استعمار فرانسه از این نیز سوءاستفاده کرد و آن را برای سود و سرمایۀ اقتصادی و خون‌آشامی، به حساب خون فقرا و نیازمندان اختصاص می‌داد.

به همین ترتیب، کشورهای شام به‌طور کلی و مغرب نیز با همان ظلم‌وستم روبرو شدند. علتش این است که نزد این جانوران بربر، اساساً واژه‌های «خیر، عاطفه، رحمت» وجود ندارد؛ از این‌رو برایشان بسیار طبیعی است که همه‌چیز را همچون سود مادی ببینند.

اما واژه‌هایی که مسلمان با آن بزرگ می‌شود، همان‌طور که خداوند بزرگ می‌فرماید: {وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً}، [حدید: ۲۷] یعنی: «عاطفه و مهربانی را در دل‌های کسانی که از او -پیامبر- پیروی کردند، قرار دادیم». این دین پاک، دل را از رحمت و مهربانی پر می‌کند.

بسیار سخت است که انسانی با حدیث «مردی که به سگی آب داد و وارد بهشت شد» و «رحم‌کنندگان را خداوند رحمان رحم می‌کند» بزرگ شده باشد و این دیدگاه غربی را داشته باشد. مسلمان حتی نسبت به حق یک حیوان نیز احساس مسئولیت می‌کند، چه رسد به انسان مکرّم.

همچنین سخت است که استعمارگران اروپایی درک می‌کردند که در این دنیا چیزهایی به نام «رحمت، کمک به فقرا، خیرات» وجود دارد؛ زیرا صدها سال است که همچون حیوان در حال خوردن یکدیگر و دست‌وپا زدن بوده‌اند و دین و ایمانشان به پیشرفت‌های مادی تبدیل شده است و دل‌هایشان با طغیان و ظلم‌وستم سیاه شده است.

سرمد فؤاد

2/1/2025 11:31:13 PM

دسته بندی نوشته