نسلکشی فقط کشتن نیست، ما نیز نسلکشی میشویم!
ممکن است تصور کنیم از بسیاری مشکلات دور هستیم، از کشتار و بمبهای غزه، از گرسنگی و قحطیهای کشورهای اشغالشدۀ آفریقایی، از تمام آن نسلکشیهایی که هر روز و تحت هر نامی انجام میشود. اما در واقع موضوع فقط این است که ما فرایند کامل نسلکشی را درک نکردهایم.
نسلکشی و از بین بردن یک ملت، اساساً دو فرایند را در بر میگیرد: نخست، ویران کردن و نابودی زندگی و شیوۀ زندگی و فرهنگ و محیط یک ملت. تا اینجا شاید بگوییم شکر که ما در آن نیستیم، اما بخش دوم داستان باقی میماند.
فرایند دوم نسلکشی عبارت است از تحمیل شیوۀ زندگی و فرهنگ و هویت اشغالگر بر ملت اشغالشده. اینکه هیچ ریشۀ هویتی برایت باقی نمانده، فرهنگ و شیوۀ زندگی و آداب خود را از دست دادهای، اینکه فرزندت نمیتواند بهخوبی به زبان مادری صحبت کند، یا هیچیک از رهبران و نمادهای تاریخی و فرهنگی خود را نمیشناسد؛ در واقع این نسلکشی است.
نسلکشی لزوماً همراه با صدای توپ و هواپیما یا موشکهای هزار پوندی نیست. ما در عمق یک نسلکشی برنامهریزیشده زندگی میکنیم، تکتک ریشهها و بنیانهای ما از هم گسسته میشود، بدون وجود هیچ مقاومتی.
شاید آن قتلعامی که در جاهای دیگر میبینیم، بهای آن مقاومت باشد.