برداشتهایی از داستان ابراهیم خلیل
برداشتهایی از داستان ابراهیم خلیل:
{الَّذی خَلَقَنی فَهُوَ یَهْدینِ (٧٨) وَالَّذی هُوَ یُطْعِمُنی وَیَسْقینِ}
آیه دربرگیرندهٔ دو اشارهٔ مهم است:
۱- هدایت را بر خوردنی و آشامیدنی مقدم دانسته است که نشان از مرتبهٔ والای هدایت بر نیازهای انسان دارد.
۲- اینکه (خالق) خود هدایتکننده است؛ لذا هر کس در شناخت خود و شناخت دنیا و زندگی خویش به دنبال هدایت باشد، باید آن را نزد خالق خود جستجو کند و فقط از او بخواهد.
این نیز دلیل بر این است که کمال و عدالت خداوند ایجاب میکند که پیامبران را برای هدایت مردم بفرستد و از آنان غافل نشود، و پاسخی است به کسانی که منکر فرستادن پیامبران خداوند میشوند! و این امر نیز ناشی از عدم قدردانی از اوست که آنطور که شایسته است قدردان رحمت و حکمت خداوند متعال نیستند:
{وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِّن شَيْءٍ ۗ}
«کافران، خدا (و رحمت و حکمت او) را چنان که باید نشناختهاند، وقتی که میگویند: خداوند هیچچیزی بر هیچکسی فرو نفرستاده است».
پس آفریدگار مهربان مردم را در گمراهی و جهل رها نمیکند مگر اینکه رسول و کتابی برایشان بفرستد تا آنان را به راههای خیر هدایت کند و از بدی بازدارد.
سلیمان الناصر