در میان فمینیستها نیز سیاهپوستان منفور و پذیرفتهشده نیستند!
آشکار است که نژادپرستی، چهرۀ زشت کشورهای اروپایی و آمریکایی است. در غرب، نژادپرستی با همۀ عرصههای زندگی آمیخته شده است؛ در بازار، کار، کشاورزی، پستهای دولتی و حتی بازیهای ورزشی. فمینیسم نیز، چون اندیشهای برخاسته از این محیط است، به همان شیوه، با وجود اینکه زنان در غرب مورد ستم قرار میگیرند، فمینیستهای سفیدپوست با سیاهپوستان مخالفت میکنند!
«مارلین لی گیت» در کتابش بیان میکند که فمینیستهای سفیدپوستی که ادعای برابری و حقوق زنان را میکنند، اجازه نمیدهند فمینیستهای رنگینپوست (با رنگهای مختلف) به نام آنها سخن بگویند و واژۀ «ما» را برای زنان جهان به کار ببرند؛ زیرا زنان سفیدپوست با سیاهپوستان متفاوتاند! یا رواست که با سیاهپوستان بدرفتاری کنند. «فرانسیس الن واتکینز هارپر» با تکیه بر تجربیات خود میدانست که سیاهپوست بودن در غرب به این معناست که هر فرد سفیدپوستی، حتی زنی از طبقۀ کارگر، میتواند با تبعیض با تو رفتار کند.
آغاز مسئلۀ زیر سؤال بردن مفهوم زن در مبارزۀ زنان فمینیست سیاهپوست، در مورد رفع ستم از شخصیت زن مطرح شد. جریان فمینیسم سیاه در ادامۀ مبارزات دهۀ ۱۹۵۰ تئوریزه شد که از شخصیتهای برجستۀ این دیدگاه میتوان به «بل هوکس» اشاره کرد.
در واقع، فمینیستهای سیاه این مسئله را که همۀ زنان بهدلیل زن بودنشان در یک جبهه هستند، رد میکنند و زیر سؤال میبرند. نتیجۀ فاجعهبار مبارزات فمینیستهای پیشین (که اکثراً سفیدپوست و بورژوا بودند) و ناسازگاریهای امروز، در حقیقت پژوهشی قوی است و نیاز به بازنگری دارد.
از اینرو، فمینیستهای سیاهپوست تلاش میکردند حقوق خود را بهتنهایی به دست آورند.
منابع استفادهشده در این نوشتار:
۱. A History of Feminism In Western Society: Marlin Le Gate
۲. Frances Ellen Watkinz Harper; Apolitionist and Feminist Reformer 1825-1911, in African American Women and Vote
۳. Collins, P. (1989) 'The Social Construction of Black Feminist Thought'