«بهتر است پسرم بمیرد تا اینکه به یک یهودی پول بدهم»!
یک شب «محمد ژیان» پسر «کاک احمد مفتیزاده» به شدت مریض میشود، کاک احمد به داروخانههای زیادی سر میزند تا برای او دارویی بخرد تا کمی حالش بهتر شود، اما پس از جستجوی طولانی به او میگویند که فقط یک داروخانه در شب باز است که آن هم داروخانهی فلان یهودی است، برای همین میگوید: «اگر پسرم «محمد ژیان» جلوی چشمانم بمیرد، از آن یهودی دارو نمیخرم تا به پسرم بدهم؛ زیرا با پولی که من به او میدهم، با آن گلوله میخرد و برادران فلسطینی ما را شهید میکند».
منبع:
کتاب: کاک احمد مفتیزاده، دریچهای برای مبارزهای ناشناخته، ص 50-51.