قسمت سوم : دلائل ترویج الحاد
دلائل متعددی وجود دارد که انسان را به سوی الحاد سوق می دهد، در این قسمت به تعدادی از دلائل انتشار و ترویج الحاد اشاره می کنیم .
از قوی ترین دلائل شروع می کنیم، که دین مسیحیت است:
1_دین مسیحیت دلیل بسیاری قوی ای برای انتشار الحاد در قرون گذشته بود، مردم مخفیانه به اندیشهء بی باوری روی می آوردند چون در کتاب مقدس یادگرفتن علم و دانش ممنوع شده بود، همان طور که در اصحاح 3، متن 22 بدان اشاره شده است که: ( آدم و حوا به دلیل اینکه از درخت علم خوردند، خداوند آنا را از بهشت بیرون راند )، به جز این بسیاری از متون کتاب مقدس با علم تضاد و تناقض داشتند، و مردان دین مسیحی بسیاری از دانشمندان را که حرفشان در تضاد با متن کتاب مقدس بود، به قتل می رسانند، همچنین کارهای ضد اخلاقی و شومی که طبقه الکیروس و کشیش انجام می دادند، برای مثال: در شب زفاف،هر عروسی می بایست شب اولش را نزد کشیش سپری کند، و بعدا نزد داماد می رفت.
2_ عدم شناخت از ادیان: بعضی افراد در جامعه ای الحادی به دنیا می آیند، آنان نیز مانند پدر و مادر و اطرافیانشان، الحاد را انتخاب می کنند، بدون اینکه در مورد این موضوع (الحاد) تحقیق کنند. و همچنین تحریف و تخریب دین و برنامه خدا (از طریق ) ادیان ( زردشتی، مسیحیت، یهودیت، صائبه )، در نظر بعضی افراد اینها از مهمترین دلائل سوق دادن مردم به سوی سراب الحاد هستند.
3_ یکی دیگر از دلائل مهم ترویج الحاد اتباع هوی و شهوت پرستی است:
شهوت پرستی و دنیا پرستی یکی دیگر از دلائل اساسی انتشار و ترویج الحاد است، زیرا همرا با اندیشه الحادی، اخلاق و دین و وجدان و عدالت و انصاف و وفا هیچ معنا و مفهومی ندارند، در بسیاری از موارد فرد ملحد نمی خواهد ایمان بیاورد یا حتی نمی خواهد برای رسیدن به حقیقت و راستی در این مسئله تحقیق کند، زیرا اگر وجود خدا برای او اثبات شود آنوقت امیال و شهواتش به خطر می افتد و نمی تواند به آزادی مطلق رفتار کند.
4_در مواردی (ملحد بودن) به محیط زیست فرد ملحد برمی گردد، و در مواردی هم به نفس و درون خود فرد ملحد مربوط است، و در مواردی نیز به اهداف و اتگیزه ای مربوط است که دستگاه های لوکالی و اقلیمی و جهانی برای تخریب جامعه و محو مقدسات و غلبه بر آنها، دارند.
اسماعیل ادهم در کتاب " چرا من آتئیستم" می گوید: چیزهایی که مرا واداشت تا دست از باور و ایمان بردارم زیادند، بعضی از آنها علم مجرد و بعضی فلسفه مجرد و بعضی هم در میان آن دو، یعنی هم فلسفی و هم علمی هستند، بعضی دیگر (از این دلائل) به احوال درونی خودم برمی گردد.
همان طور که اسماعیل ادهم می گوید کاملا اینطور است، بعضی از افراد فریب خورده چند فرضیه علمی هستند، بعضی دیگر چند نظریهء فلسفی او را فریب و به انحراف می کشاند، بعضی دیگر زیستگاه نادرست و ناتندرست محل زندگیش او را درهم می کوبد و به سوی الحاد می برد .
نمی توان منکر این هم شد که چشم و همچشمی (نگاه کردن به یکدیگر) زمینه را برای روی آوردن افرادی به الحاد فراهم کرده است که اکنون از میزان بالایی برخودار است. (الگو قرار دادن افراد ملحد و پیرو آنان شدن)
بعضی دیگر نیز حالت درونی وی آشفته شده و باعث روی آوردنش به الحاد شده است.
5_تکبر و خودخواهی فرد ملحد: مثلا می گوید: چرا من به خدا زکات بدهم، چرا برای خدا سجده و رکوع کنم؟
اگر به قرآن کریم نگاه کنیم بسیار واضح به این پی می بریم که اساسی ترین توصیفی که خداوند بی باوران و کافران را بدان وصف کرده باشد عبارت است از "تکبر و خود خواهی" .
منتظر قسمت چهارم باشید، ان شاء الله